میگویند کمپین «رئیسی بیا» فایده ای ندارد، در حالی که حامیان برخی نامزدهای انقلابی به بهانه های مختلفی که بعضا اینجا ذکر شد، خواهان عدم حضور بخت اول جریان انقلاب در انتخاباتند و بعضا برای حضورشان هزینه هم میتراشند که دلسوزان انقلاب و مردم باید این هزینه ها را خنثی کنند و فضا را برای حضور ایشان مساعد نمایند.

رئیسی بیا انتخابات 1400شرایط حساس کشور

گرچه عبارت «شرایط کشور حساس است» برای ما عادی شده است اما از حقیقت آن کم نمیکند. متأسفانه دولت موسوم به تدبیر و امید چنان این دو واژه را بی مسما کرده است که بازتعریف آن برای مردم وقت و توانی و شخصیتی ویژه میطلبد و ما با تشکیل کمپینهای رئیسی بیا میکوشیم عملا به این سمت گام برداریم، البته بخش زیادی از تهی شدن این واژگان، ناشی از غلط تعریف کردن آن توسط جریان اصلاح طلب و اعتدالی است، چرا که این جریانات، تدبیر را در نگاه به غرب و امید را در استقبال غرب از این نگاه تعریف کردند.

امروز بخشی از مردم، نسبت به این که اساسا آیا تدبیری کارآمد یا امیدی واقعی وجود دارد یا نه در تردیدند و این افراد بعید است در انتخابات شرکت کنند، عده ای دیگر هم در اثر پروپاگاندای غربگرایان و تردستیهای شب انتخاباتی غرب (مثلا در همین مذاکرات وین) به همان نگاه به غرب رأی خواهند داد. لذا هم به لحاظ میزان مشارکت و هم انتخاب صحیح نمیتوان نگران کشور نبود، خصوصا که استمرار وضعیت موجود میتواند بحران مقبولیت ایجاد نماید.

یکی از مواردی که حساسیت انتخابات ۱۴۰۰ را بیشتر میکند این است که اگر تعیین رهبر جدید ضرورت یابد، حضور یک رئیس جمهور مستبد و غیرانقلابی میتواند موجب تنش و هزینه در کار مجلس خبرگان رهبری و تعیین رهبر گردد و از این جهت، روی کار آمدن یک دولت انقلابی و قانونمند قطعا موجب ثبات و آرامش کشور خواهد شد و به همان نسبت، جریانات بدخواه و غیرانقلابی مترصد استفاده از هر فرصتی حتی به بهانه تعویق انتخابات هستند.

پرهیز از دوقطبیهای غلط

امروز همین تعریف خیالی از تدبیر و امید ریشه اصلی مشکلات کشور است. متأسفانه بخش زیادی از توان همه بخشهای کشور معطل رسیدن به توافق، اجرا، حفظ و امروز هم احیای برجام شد. در واقع مشکل کشور خود برجام نبود، بلکه برجامیزه کردن اقتصاد کشور بود و از این جهت دوقطبی اصلی ما امروز مذاکره یا عدم مذاکره نیست بلکه کارآمدی یا عدم کارآمدی در استفاده از ظرفیتهای داخلی و سپس استفاده گسترده تر از دیپلماسی، با استفاده از ظرفیت همسایگان و شرق در کنار غرب است و این در حالی است که برخی نامزدهای انقلابی و حامیانشان ناخواسته در دام دوقطبی غلط مذاکره و عدم مذاکره می افتند.

همه میدانیم به صرف آرای جریان انقلابی نمیتوان شخصی را رئیس جمهور کرد چرا که به همان میزان یا بیشتر از آن، آرای خاکستری هم نیاز است. آرای خاکستری نیز عموما گفتمانی جذب نمیشوند بلکه جذب عملکردها و بعضا هیجانات میگردند. اینجاست که متوجه تفاوت محبوبیت نامزدهای انقلابی بین مردم عادی میشویم، چرا که برخی از نامزدهای انقلابی خواه ناخواه فرصت بیشتری داشتند تا با ارائه عملکردی مؤثر، مشهود و قابل دفاع، آرای خاکستری بیشتری را به سبد خود بریزند و برخی چنین فرصتی نداشتند و یا خودشان از چنین فرصتهایی دوری کردند.

رئیسی بخت اول جریان انقلابی

طبق همه نظرسنجیهای معتبر، آیت الله رئیسی امروز بین نامزدهای سرشناس کشور، هم بیشینه آرای مثبت را در اختیار دارد و هم کمینه آرای منفی را که این ناشی از جذب آرای خاکستری به واسطه مدیریت قابل دفاع ایشان در قوه قضاییه است. قوه قضایی در دوره آیت الله رئیسی نه تنها توانست عملکرد خودش را در مبارزه با فساد و جلب رضایت مردم ارتقا دهد بلکه بعضا قصور دولت را نیز جبران کرد که نمودش را در احیای بسیاری از کارخانجات تعطیل شده کشور شاهدیم.

امروز آیت الله رئیسی بخت اول پیروزی در انتخابات بین همه نامزدهای انقلابی و حتی همه نامزدهای موجود است و از این جهت چشم پوشی از حضور ایشان تنها زمانی موجه است که گزینه جایگزین مشابه از حیث مقبولیت و اصلحیت موجود باشد. گزینه ای که هم بتواند پیروز شود و هم بتواند تدبیر را در قوه مجریه به نمایش بگذارد و امید را به مردم برگرداند و متأسفانه چنین گزینه ای حداقل تا اینجا وجود ندارد؛ مگر این که شاهد پدیده های انتخاباتی مثلا در امثال آقایان سعید محمد یا قاضی زاده هاشمی باشیم.

آرای خاکستری، گفتمانی و با توصیه منتقل نمیشوند

برخی مخالفان کمپین «رئیسی بیا» گمان میکنند آیت الله رئیسی میتواند با یک توصیه یا سفارش، سبد آرائش را به سبد نامزد جایگزینش مثلا دکتر جلیلی منتقل نماید! ولی اکثر آرای خاکستری به صورت گفتمانی و با توصیه منتقل نمیشوند و عملا هیچ نامزدی در فقدان ایشان نمیتواند قابلیت رأی آوری ایشان را داشته باشد و اینطور، عملا با کنار گذاشتن آیت الله رئیسی به عنوان بخت اول انتخابات، آینده انقلاب و مردم دچار اما و اگر و ریسکهای به مراتب سختتری خواهد شد.

رئیسی در قوه قضاییه بماند!

در رد کمپین «رئیسی بیا» میگویند ایشان در بهترین جای ممکن قرار دارد و نباید از آن خارج شود. این منطق تنها زمانی درست است که گزینه اصلح و رأی آوری مثل ایشان داشته باشیم و خیالمان از دولت راحت باشد چرا که اهمیت قوه مجریه چند برابر مجموع قوا و نهادهای دیگر است و این اهمیت فقط در موضوعات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی نیست و حتی در بحث فسادستیزی و عدالت خواهی که ظاهرا به قوه قضاییه مربوط است نیز هست.

لذا اگر قوه مجریه بازهم از دست نیروهای انقلابی خارج شود، حتی اگر قوای قضاییه و مقننه و سایر نهادها دست نیروهای انقلابی باشد بازهم دچار خسارت هستیم. ضمنا انتخاب رئیس قوه قضاییه برخلاف رئیس دولت با رهبری است و ان شاالله رهبر معظم انقلاب جایگزین مناسبی را برای این جایگاه منصوب خواهند کرد. نکته دیگر اینکه آیت الله رئیسی برای حضور در انتخابات، قانونا نیازی به استعفا ندارد.

قابلیت اجماع

نکته دیگری که آمدن آیت الله رئیسی را ضروری میکند، قابلیت اجماع روی ایشان است. هم شورای ائتلاف، هم شورای وحدت، هم جبهه پایداری و هم سایر نامزدهای انقلابی حاضرند روی آیت الله رئیسی اجماع کنند که این اجماع روی هیچ گزینه دیگری میسر نیست.

از سوی دیگر، عدم حضور آیت الله رئیسی به منزله حضور آقای قالیباف خواهد بود و این یعنی شدت یافتن جنگ حامیان قالیباف و جلیلی که نه تنها به مجموع سبد آرای جریان انقلابی نخواهد افزود، بلکه از آن خواهد کاست و به سبد آرای جریان غیرانقلابی خواهد افزود که اینها ضرورت حمایت از کمپین «رئیسی بیا» را تشدید میکند.

برنامه داشتن مهمتر است؟!

حامیان برخی نامزدهای انقلابی میگویند نامزد مد نظرشان با برنامه تر است و با این استدلال تشکیل کمپین «رئیسی بیا» را غلط میدانند. این دوستان توجه نمیکنند که برخلاف برنامه که به راحتی قابل به اشتراک گذاری است، آرای خاکستری را نمیتوان به اشتراک گذاشت. ضمن این که آقای رئیسی در همین مدتی که رئیس قوه قضاییه بوده نشان داده فراتر از مشکلات این قوه فعالیت کرده و بعضا ضعف قوه مجریه را پوشش داده که این بدون شناخت دقیق از مشکلات و راه حلهای آنها میسر نبوده است.

ضمن این که کشور ما اینقدر برنامه های بالادستی مثل سیاستهای کلان نظام و برنامه های پنج ساله توسعه دارد که اگر طبق همانها عمل شود از شرایط فعلی خارج میشویم. اما متأسفانه هر دولتی بر مصدر کار قرار میگیرد، برنامه های بالادستی را کنار میگذارد یا بدون توجه به آن برنامه ها، حرکت میکند و نتیجتا کشور از افقی که برایش تعیین شده فرسنگها فاصله میگیرد.

نظرسنجیها قابل اتکا نیستند اما…

میگویند نظرسنجیهای فعلی به دلیل مناظرات که بعدا انجام میشود، قابل اتکا نیست که البته حرف درستی است اما نه به نفع جریان انقلابی. چرا که انقلابیها برخلاف غیرانقلابیها حاضر به تخریب و رقیب هراسی نیستند لذا معمولا آرائشان در انتخابات از نتایج نظرسنجیها کمتر هم میشود. لذا ما باید با تمام توان وارد شویم و برای کسب بیش از ۶۰ درصد آرا آماده باشیم تا حداقل ۵۰ درصد را کسب کنیم، نه این که با ۱۰ درصد آراء طبق نظرسنجیها، خیال کسب ۵۰ درصد آرا در مناظرات را بپرورانیم.

حرف پایانی

میگویند کمپین «رئیسی بیا» فایده ای ندارد در حالی که حامیان برخی نامزدهای انقلابی به بهانه های مختلفی که بعضا ذکر شد، برای حضور ایشان هزینه میتراشند. متأسفانه بعضا دیده میشود که با بی تقوایی، حضور آیت الله رئیسی را به منزله قدرت طلبی یا توهین به حکم رهبری میخوانند که ما باید هزینه ها را خنثی کنیم، بکوشیم موانع را برداریم و فضا را برای حضور ایشان مساعد نماییم.

لذا حمایت ما از کمپین «رئیسی بیا» در وهله اول به جهت از دست ندادن مهمترین بخت جریان انقلابی است، کسی که از نظر بسیاری از انقلابیها گزینه اصلح نیز هست و این اصلا به معنی آن نیست که مخالف حضور سایر نامزدهای انقلابی باشیم بلکه حضور چند نامزد انقلابی و کمک به یکدیگر در مناظرات را بجا میدانیم ضمن این که حضور صرفا با یک نامزد اساسا خیلی منطقی نیست چرا که واقعا معلوم نیست تا روز انتخابات چه اتفاقاتی رخ میدهد ولی معتقدیم این حضور باید با همگرایی و همراهی باشد و نه با رقابت درون گفتمانی.

  • نویسنده : سیاوش آقاجانی