شبهه: جلوی گرسنه های بیچاره در طول سال هر چقدر غذابخوری مشکلی نیست؛ اما جلوی روزه دارانی که خودشان خواستند چیزی نخورند نباید چیزی خورد. پاسخ شبهه: شاید شناخت صادق هدایت از اسلام چنین است که غذا خوردن در جلوی چشم گرسنه های بیچاره در طول سال هیچ مشکلی ندارد! اما مسلماً چنین شناختی از […]

responsibilityشبهه:

جلوی گرسنه های بیچاره در طول سال هر چقدر غذابخوری مشکلی نیست؛

اما جلوی روزه دارانی که خودشان خواستند چیزی نخورند نباید چیزی خورد.

پاسخ شبهه:

شاید شناخت صادق هدایت از اسلام چنین است که غذا خوردن در جلوی چشم گرسنه های بیچاره در طول سال هیچ مشکلی ندارد! اما مسلماً چنین شناختی از اسلام کاملاً دروغ است، پیامبر اسلام (ص) می فرماید: «به من ایمان نیاورده است کسی که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد» . و نیز «اهل قریه ای که (سیر) بخوابد، در حالی که در بین آنها گرسنه ای است، خداوند به آنها در روز قیامت نظر (رحمت) نمی کند.»، اساساً اسلام با احکام و توصیه هایش تلاش می کند در قالب خمس، زکات، صدقه، انفاق، وقف و… به وضعیت فقرا و گرسنگان رسیدگی می کند و چگونه می توان پذیرفت، ائمه هدی که حتی حاضر نبودند در جلوی چشم حیوان گرسنه ای به تنهایی غذای شان را بخورند، اسلامی را تجویز کنند که سیران در تمام سال جلوی چشم گرسنگان بدون دغدغه بخورند؟!

نکته دومی که می توان به آن اشاره نمود این است که متن تلاش کرده است تا بین روزه دارﯼ ، روزه داران و طبقات ضعیف جامعه خط کشی ایجاد کند در صورتی که این خط کشی مسلماً اشتباه است چرا که بیشتر روزه داران، همان قشر ضعیف جامعه هستند والا که طبقات مرفه جامعه، عادت دارند پس از مستی و سیری، آروقشان را با فیگور روشنفکری بزنند و اسلام، نماز، روزه، حج و زیارت ائمه را عامل گرسنگی مستمندان معرفی کنند.

و اما از متن برمی آید که مشکل اصلی نویسنده شبهه، روزه دارﯼ نیست، بلکه این است که چرا در ماه رمضان نمی تواند جلوی دیگران چیزی بخورد! و گویا این امر موجب عصبانیت وی گردیده است و گرنه کسی به روزه خواری در خلوت کاری ندارد! البته شاید از نظر کسانی مانند صادق هدایت که خدا، عدالت و معادش را باور ندارند، هیچ گونه محدودیتی در خوردن، خوابیدن و شهوت رانی قابل پذیرش نباشد ولی یک انسان مسئول و معتقد، همانطوری که اسلام و فطرتش از او می خواهد، خود را نسبت به حل معضلات و مشکلات جامعه متعهد می داند و برای این کار تلاش می کند، نه این که مانند صادق هدایت در برابر مشکلات خود و شاید جامعه به پوچی و نهایتاً خودکشی برسد.