در پاسخ به کلیپی قدیمی از سخنان محسن کدیور که مطالب متعددی را در جهت تخریب اصل ولایت فقیه و جایگاه وی بیان میکند و در اجابت به درخواست برخی دوستان درباره آن کلیپ، این مطلب تقدیم میگردد و پس از ذکر هر شبهه ای که محسن کدیور بیان میکند، پاسخ آن نیز تقدیم میگردد: […]

کلیپ محسن کدیور درباره ولایت فقیهدر پاسخ به کلیپی قدیمی از سخنان محسن کدیور که مطالب متعددی را در جهت تخریب اصل ولایت فقیه و جایگاه وی بیان میکند و در اجابت به درخواست برخی دوستان درباره آن کلیپ، این مطلب تقدیم میگردد و پس از ذکر هر شبهه ای که محسن کدیور بیان میکند، پاسخ آن نیز تقدیم میگردد:

محسن کدیور در ابتدای این کلیپ میگوید: «کسی بر ما ولایت ندارد، ما مهجور نیستیم که قیم بخواهیم، دقیقاً در کتب فقهی همین آقایان نوشته اند که ولایت فقیه مانند ولایت پدر بر فرزند صغیر یا افراد مجنون است که نمیتوانند امور خود را اداره کنند می پندارند که مردم در امور عمومی رشید نیستند و باید کسی به جای ایشان تصمیم بگیرد تا فریب شیطان را نخورند میگویند ما بهتر از شما مصلحت شما را میدانیم».

کاش محسن کدیور میگفت که این اظهارات در کدام منبع معتبری درباره ولایت فقیه بیان شده است چرا که ادبیات مودبانه و محترمانه شخص امام خمینی(ره) به عنوان کسی که بهترین شناخت را درباره این اصل در عصر معاصر داشته و به اجرا درآورده، هنوز در دسترس است. البته درست است که ولایت فقیه، در دایره فقه حکومتی بر مردم و حتی علمای دیگر ولایت دارد اما این ولایت نه ناشی از بی احترامی به دیگران بلکه ناشی از حداقل دو الزام است:

۱- اسلام حتی درباره یک مسافرت دونفره هم میگوید یکی از آن دو که آگاهتر به مسیر و منصفتر است، به عنوان ولی تعیین شود پس چه رسد به حکومت و جامعه که اگر هرکسی در آن حرف خودش را بزند دچار تشتت و تفرقه میشود.

۲- همواره کسی که در امری تخصص دارد بر دیگرانی که در آن امر تخصص ندارند ولایت دارد و این یعنی همانطوری که یک پزشک متخصص بر شخص امام خمینی(ره) در امور پزشکی ولایت داشت، امام خمینی(ره) هم در فقه حکومتی بر آن پزشک ولایت داشت.

محسن کدیور در ادامه حرفهایش میگوید «همین تفکر نسبت به ولایت فقیه است که باعث میشود وقتی ما گفتیم تشخیص دادیم که موسوی رئیس جمهور ما بشود، میگویند شما غلط کردید و باید احمدی نژاد رئیس جمهور شما بشود! میگوییم مخالفیم، میگویند غلط کردید که مخالفید، گلوله نسیبتان میکنیم، بازی که در ایران شروع شده است این است که در حوزه عمومی چه کسی حرف آخر را میزند، مردم میگویند ما، رهبر میگوید من! ولایت فقیه یعنی همگان باید از ولی فقیه تبعیت کنند، مردمسالاری یعنی همگان حتی فقها باید از اراده مردم تبعیت کنند! باید بین مردم و رهبری یکی را انتخاب کرد! امروز بزرگترین علما و مراجع تقلید منتقد این نوع حکومت هستند! تعارضی که در قانون اساسی وجود داشته است الان خودش را نشان داده است! کسی از جانب خدا نصب نشده است! کسی که از عدالت، تدبیر، برخورداری از رأی اکثریت را از دست بدهد منعزل است! ضوابط حقوق بشر هم زیر پا گذاشته شده است! و امروز این مردم بی دفاع میگویند ما میخواهیم به قانون خود عمل کنیم و چیز بیشتری نمیخواهیم» .

کدیور برای اثبات ادعایش درباره خروج ولی فقیه از عدالت، به ادعایی دروغ اشاره میکند که اکنون پس از ۸ سال هیچ سند محکمه پسند برای اثبات آن تاکنون اشاره نشده است و حتی خود بزرگان اصلاح طلب نیز بعضاً به زبان و بعضاً هم با عمل خود با مشارکت در انتخاباتهای دیگر، اعتراف کردند که آن ادعا، دروغی محض بوده است. البته اصلاً بعید نیست از کسی که مضامین و مفاهیم دینی را تحریف میکند، با استناد به تهمتی بزرگ بخواهد عدالت ولایت فقیه را زیر سوال ببرد و او را معزول بداند، از چنین کسی عجیب نیست که به دروغ مدعی شود بزرگترین فقها و مراجع با ولایت فقیه مخالف هستند، اصلاً بعید نیست که این چنین متناقض سخن بگوید که در یک جمله بگوید مردم قانون اساسی را قبول ندارند و تنها چند جمله بعد بگوید که مردم میخواهند به قانون عمل شود!

کدیور در ادامه میگوید: «ما نه قبول داریم کسی بر از سوی خدا منصوب شده است، نه قبول داریم کسی بر ما ولایت دارد و نه معتقدیم به ولایت مطلقه، ولایت مطلقه یعنی این که همه قدرتها دست یک نفر باشد، بسیار خوب الان همه در دست یک نفر است آیا مسئولیت را قبول میکنید؟! ما با مجلسی مواجهیم که نمیتواند از جانب خود تصمیم بگیرد، قوه قضاییه ای است که انگار تاکنون خواب بوده است! آیا قضات ما استقلال دارند! من به یاد دارم که قبل از انقلاب، هر وقتی که پرونده ای سیاسی تشکیل میشد، قضات زیر بار نظرات شاه نمیرفتند و شاه مجبور میشد برای محاکمه مصدق و بازرگان دادگاه نظامی تشکیل دهد! دادگستری شاه سالم بود! در صورتی که الان دادگاه عادی با یک تلفن تصمیم میگیرد و مثل آب خوردن حکم صادر میشود! رئیس قوه قضاییه هم نوعا تشریفاتی است! کارها جای دیگری تصمیم گیری میشود! کجای دنیا میبینید که بدون حضور وکیل محاکمه انجام شود و بدون حضور وکیل متهم را مجبور کنند اعتراف کند؟! صرفا میخواهند قبل از مراسم تحلیف قصه های خود را تحویل مردم بدهند! کیفر خواستی که صادر شده است سندی برای سقوط جمهوری اسلامی است! و…»

این جملات نشان میدهد که سخنرانی کدیور در کوران محاکمه فعالان فتنه بیان شده است و وی اعترافات مهمی که ایشان در دادگاه های علنی و در حضور خبرنگاران انجام دادند را مخدوش میداند و همه این حرفها و لاطائلات برای سیاه نمایی از قوه قضاییه نیز تنها در جهت حمایت از فتنه و ادعای تقلب و انکار اعترافات مهم فعالان فتنه است و این اظهارات به خوبی ما را یاد شعاری که همین حامیان فتنه میدادند می اندازد که میگفتند انتخابات بهانه است و اصل نظام نشانه است. و اما بازهم برگردیم به بحث ولایت فقیه، از آنجا که کشف ولی فقیه را امری علمی و فنی میدانیم که از سوی فقهای منتخب مردم در خبرگان و براساس خصوصیات علمی، شجاعت، تدبیر، آگاهی به مسائل روز، تقوا و عدالت انجام میشود، او را اصلح برای ولایت میشناسیم و ولایت هر شخصی غیر از وی در عصر غیبت را غیرمجاز و نامشروع میشماریم.

کدیور میگوید: «در جمهوری اسلامی کوشش برای استقرار دموکراسی جرم است، تمامی سران اصلاحات که در زندان هستند جرمی ندارند جز تلاش برای اجرای دموکراسی با فعالیتهای حزبی! اسم این کار را گذاشته اند انقلاب مخملی! اگر کار تشکیلاتی کردم که قدرت را به شکل قانونی کسب کنند میگویند شما میخواهید به صورت نرم و مخملی قدرت را از ما بگیرند! انتقال حکومت از طریق دموکراسی را جرم میدانند! اگر بنده با بزرگترین فیلسوف آلمانی ملاقات کردم میگویند تو درباره براندازی صحبت میکردی! در این کیفر خواست گفته اند چرا با فیلسوفها ملاقات کرده اید! ما میخواهیم به صورت علمی مفاسد شما را اصلاح کنیم! ما اگر برای اصلاح از قرآن و نهج البلاغه هم استفاده کنیم میگویند اینها ممنوع است همانطوری که امروز الله اکبر هم ممنوع است! امام علی (ع) بابت درآوردن خلخالی از پای زنی یهودی درخواست مرگ کرد! آیا امروز رهبر جمهوری اسلامی بابت این همه شهیدی که به قبرستان فرستاده است تقاضای مرگ میکند؟!»

ادعای احترام به دموکراسی از کسانی که بدون مستندات محکمه پسند به دنبال ابطال آرای ۴۰ میلیون ایرانی بودند بسیار مضحک است، همانطوری که ملاقات و دیدار با سران سعودی و تبعیت از نسخه های پدران کودتاهای مخملی مانند جورج سوروس و مایکل لدین را به دیدار با فلاسفه تعبیر کردن! همان قدر که تشبیه دعوت به اغتشاش و خروج از قانون به تحزب مضحک است! همانطور که شعار الله اکبر و استفاده از شال سبز برای کسانی که به خیام اباعبدالله در روز عاشورا حمله کردندً مضحک است! محسن کدیور اما در انتها یک مشابهت سازی غلط تاریخی هم میکند تا درآوردن خلخال از پای زن یهودی را به کشته ها و شهدای میدان درگیریهای فتنه تشبیه کند حال این که اگر قرار بود مشابهت سازی داشته باشد باید مبارزه جانانه حضرت علی علیه السلام در برابر فتنه گران جمل را به کار میگرفت که بر حکومت مشروع اسلامی خروج کردند و تلاش کردند در جهت کسب قدرت، جامعه مسلمین را به آتش بکشند، فتنه ای که با مغلوب کردن سران فتنه جمل و محصور و محدود کردن شخصی مثل عایشه جمع شد.

آن چه که در بالا آمد، حاکی از ادله سست محسن کدیور برای زیر سوال بردن جایگاه ولایت فقیه و انکار مردمسالاری در جمهوری اسلامی و حمایت از فتنه بود، حال این که با گذشت ۸ سال از انتخابات ۸۸ و با وجود روی کارآمدن دولتی که به لحاظ سیاسی به فتنه گران نزدیک است، هنوز هیچ سند محکمه پسندی برای اثبات ادعای تقلب گسترده کشف و ارائه نگردیده است و حتی خود همین دولت، چند برابر آنچه که فتنه گران به احمدی نژاد ایراد میگرفتند را در انتخابات ۹۶ مرتکب شدند و امثال کدیور نیز به آن تخلفات ایراد نگرفتند!