درباره دوقطبی های کاذب و غلط قبلاً چندین مطلب نوشته بودم و یکی از دوقطبی های کاذبی که برشمرده بودم، دوقطبی فقیر و غنی بود که این تعریف باعث شده است تا امروز برخی از دوستان بپرسند که آیا دوقطبی ۹۶ درصدیها و ۴ درصدیها همان دوقطبی فقیر و غنی نیست؟! که در پاسخ به […]
درباره دوقطبی های کاذب و غلط قبلاً چندین مطلب نوشته بودم و یکی از دوقطبی های کاذبی که برشمرده بودم، دوقطبی فقیر و غنی بود که این تعریف باعث شده است تا امروز برخی از دوستان بپرسند که آیا دوقطبی ۹۶ درصدیها و ۴ درصدیها همان دوقطبی فقیر و غنی نیست؟! که در پاسخ به این دوستان میگویم قطعا این دوقطبی، دوقطبی فقیر و غنی نیست و قبلاً هم عرض کرده بودم که یکی از برجسته ترین مشخصات دو قطبیهای کاذب این است که بخش قابل توجهی از مردم را در برابر بخش قابل توجه دیگری از مردم قرار میدهد و در مثال هم ذکر کرده بودم که مثلا ۶۰ درصد اقشار فقیر را در برابر ۴۰ درصد اقشار غنی به صف میکند و یک دوقطبی خطرناک را شکل می دهد که نمونه اش را به شکل محسوسی در ابتدای انقلاب و در صحنه هایی از فتنه ۸۸ شاهد بودیم در حالی که در هرکدام از این دو طیف فقیر و غنی، افراد انقلابی حضور دارند که تحت الشعاع دوقطبی فقیر و غنی در برابر یکدیگر صف آرایی میکردند، اما در دوقطبی که اخیراً به عنوان ۹۶ درصدیها و ۴ درصدیها تعریف شده است، منظور از ۴ درصدیها، آن قشر کم شماری هستند که برای رسیدن به ثروت، از هیچ رانت، فساد، قاچاق، زد و بند و خلاصه از هیچ خدشه ای به منافع ملی، تولید ملی و اشتغال ابایی ندارند و مدام می کوشند به قیمت برداشت از سرمایه آن ۹۶ درصد، مال نامشروعی برای خود مهیا کنند، ۴ درصدی که حاضر نیستند مالیات بدهند و اساساً حاضر نیستند دارایی شان را شفاف کنند، ۴ درصدی که اگر در مناصبی هم قرار گیرند به دنبال ایجاد رانت و سود حرام برای خود و کس و کار خود هستند، ۴ درصدی که اهل تولید و خدمت و اشتغال نیستند مگر این که بخواهند با یک کار صوری برای بخشی از دارایی خود پولشویی کنند، البته در تبیین این دوقطبی یک دغدغه وجود دارد و آن تعریف غلط آن است، نباید طوری شود که یک کارآفرین که تمام دارایی خود را در مسیر تولید و خدمت رسانی سرمایه گذاری کرده است خود را مشمول آن ۴ درصد زالو صفت بداند، بلکه باید بداند که آن ۴ درصد همان هایی هستند که با قاچاق و ضربه به تولید ملی، بیشترین ورشکستگی را برای همین کارآفرینان داخلی تحمیل کرده اند؛ حتما این دوقطبی باید درست تبیین گردد تا آن ۴ درصد مدنظر، با استفاده از قدرت رسانه ای خود، ۳۰-۴۰ درصد از اقشار متوسط به بالا را فریب ندهند و همراه خود ننمایند، در واقع این دوقطبی شاید شقه ای از دوقطبی انقلابی و ضدانقلابی باشد، ۹۶ درصدی که چه فقیر و چه غنی پایبند انقلاب، منافع ملی، مصالح مردم و نظام هستند و ۴ درصدی که به خاطر منافع خود، به هیچ اصولی اعم از منافع ملی و ارزشهای انسانی و انقلابی پایبند نیستند.
این مطلب در روزنامه افکار منتشر شد
پی نوشت: هدف از طرح این دوقطبی جدا کردن ۹۶ درصدیها و ۴ درصدیها نبود، بلکه بحث نقد یک شیوه مدیریتی است که فقط از خدمت به قشر ۴ درصدی استقبال میکند و فضا را برای جولان دادن ایشان امن میکند اگر جایی بخواهد خدمتی عمومی برای ۹۶ درصدی ها ارائه کند، غالباً از روی اجبار یا اکراه است.