امشب شب قدر است و هوای مناجات و خلوت گزیدن، گاه سبک شدن و آرمیدن، هنگام زدودن کینه ها و تنفرها، ولی مگر می شود؟! مگر می شود در این شب ها که غزه سرتاسر خون است و هر لحظه خانواده ای به زیر آوار خانه ای به خاک و خون کشیده می شود به […]

غزه

امشب شب قدر است و هوای مناجات و خلوت گزیدن، گاه سبک شدن و آرمیدن، هنگام زدودن کینه ها و تنفرها، ولی مگر می شود؟! مگر می شود در این شب ها که غزه سرتاسر خون است و هر لحظه خانواده ای به زیر آوار خانه ای به خاک و خون کشیده می شود به دنبال خلوت کردن بود؟! مگر می توان دستِ دل را از گریبان اسرائیل، آمریکا و غرب وحشی و حامی رژیم کودک کش صهیونیستی جدا و سر در گریبان خویش کرد، آن طور که کبک سر در برف فرو می کند؟! مگر می توان دل را از کینه ها خالی کرد در حالی که کینه ی ددمنشان به جان مظلوم ترین های جهان و بی گناهان فلسطین افتاده است؟! همانطوری که به جان بی گناهان ایرانی و عراقی و افغانی افتاد؟! مگر می توان دل از دنیا برید و به عقبی اندیشید در حالی که دنیا امان از کودکان وحشت زده، مجروح و داغدیده بریده است؟! آری، امشب باید گریست، باید خون گریه کرد، اما نه فقط از گناهان یکساله و چندساله خودمان، بلکه به خاطر جِرم جُرم جهان، برای سکوت سهمگین حاکمان و رسانه های مدعی حقوق بشر در برابر این همه خیانت و خباثت، به خاطر نشستن و نگریستن و شاید هم نهایتاً گریستن، اصلاً بیش از همه باید گریست به خاطر این دیپلماسی لعنتی که به بهانه ی تعامل با دنیا، باید با دشمنان خناس خدا و خلق خدا به دنبال بازی برد برد با ایشان بود، باید گریست برای واژه ی منحوس منافع ملی که سر همه ی جهانیان را به خود گرم کرده است و اینچنین تمام گوسفندان گله ی جهان، در برابر یورش گرگ های وحشی تنها مانده اند، غافل از این که طعمه ی بعدی خودشانند، امشب باید گریست برای این دنیای ظالم، مظلوم ستیز، ظلم پذیر و فراموش کار، برای این نظمی که به نام دیپلماسی و منافع ملی و قوانین جهانی به خورد بشریت داده اند برای این همه دوربینی که گویی فقط عکس و فیلم یادگاری می گیرند و رسانه هایی که رسالتی جز مظلوم کشی بر دوش ندارند…. اصلاً امشب هوای گریه مان هم بیش از نوای توبه، بوی غزه می دهد …