اگر چه بسیاری از علما و مراجع از بدو تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی از آن حمایت کرده اند، لیکن هنوز در مواضع علامه مصباح درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نشانی از تأیید و رد مطلق وجود ندارد و ایشان ضمن استقبال از جلسات هم اندیشی در این خصوص، عموماً در هنگامی که از ایشان برای […]

موضع علامه مصباح درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامیاگر چه بسیاری از علما و مراجع از بدو تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی از آن حمایت کرده اند، لیکن هنوز در مواضع علامه مصباح درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نشانی از تأیید و رد مطلق وجود ندارد و ایشان ضمن استقبال از جلسات هم اندیشی در این خصوص، عموماً در هنگامی که از ایشان برای پیوستن به این جبهه سؤال میشود، روی لزوم شناسایی و حمایت از اصلح تأکید میکنند و در عین حال میفرمایند برای دفع شر افسد و درجایی که امیدی برای پیروزی اصلح وجود نداشته باشد به صالح مقبول رأی خواهند داد و در عین حال نیز کنار کشیدن نامزدهایی که خود را اصلح میدانند ولی از مقبولیت برخوردار نیستند و موجب به قدرت رسیدن فاسدان میشوند را واجب میدانند که مجموعه این مواضع اگر چه در حمایت مستقیم از جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نیستند ولی به تمرکز قوا و همراهی نیروهای انقلابی و نامزدهای جریان انقلاب کمک میکند.

نکته ای که مهم است، حمایت مجدانه و موکد علامه مصباح بر گزینش اصلح که البته قابل درک و پیروی است، اما مسئله ای که وجود دارد این است که ایشان همچنان روی شخصی بودن تشخیص اصلح تأکید دارند و پذیرش هرگونه ائتلافی را منافی این اصول میدانند حال این که هم اکنون بسیاری از مریدان علامه مصباح در جمع جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی حضور مؤثر دارند و همین کشف و حمایت از اصلح را با استفاده از یک مکانیزم سیستماتیک دنبال میکنند، این که در جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، چند شاخص انقلابی تصویب گردیده و برای هرکدام وزن تعیین گردد تا همه نامزدها براساس این خط کش ارزیابی شوند مطمئناً خارج از تلاش برای رسیدن به اصلح نیست.

نکته دوم این که اکثریت قریب به اتفاق اشخاصی که در این جبهه به عنوان اشخاص مؤسس، مؤثر و تصمیم گیر حضور دارند، برخلاف مکانیزمهای قبلی، نمایندگان احزاب نیستند و بسیاری از ایشان حتی سابقه حضور و عضویت در هیچ حزب سیاسی را در کارنامه ندارند و تنها به دلیل وجهه انقلابی و اسلامی خویش در این جمع ورود کرده اند و حاصل تصمیم این جمع نباید به مثابه یک تصمیم صرفا دموکراتیک حزبی و منفعت طلبانه تلقی گردد بلکه باید پذیرفت محتوای تفکر این افراد و برآیند آرای این جمع هر چند در صندوق رأی ریخته و شمرده میشود، ولی براساس شاخصهای انقلابی اسلامی است.

درک نگاهی که به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ارائه شد خیلی سخت نیست وقتی بدانیم که مجلس خبرگان که مجتمعی از فقهای مقبول و معتمد کشور هستند نیز با همین مکانیزم رأی گیری تصمیمات خود را اتخاذ میکنند بدون این که کسی نتیجه تصمیم گیری آنها را فاقد وجاهتهای شرعی و انقلابی بداند، البته با این وجود همانطوری که علامه مصباح در نشست خود با اعضای حزب مؤتلفه بیان کردند، مسئله نفوذ را باید جدی گرفت، مسئله ای که حتی در مجلس خبرگان هم باید جدی گرفته شود، ولی دلیل نمیشود که کسی کلیت مجلس خبرگان یا جمع هایی که دنبال وحدت نیروهای انقلاب اسلامی هستند را بابت نفوذیهایی که احتمالا در آن ورود میکنند را زیر سؤال ببرد.

شاید برخی افراد در این که جمع مؤسسین و سپس اعضای ۳۰۰۰ نفره و نهایتاً شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی واجد صلاحیت لازم باشند دچار تردید باشند اما نگاهی به جمع شورای مرکزی که محصول انتخاب نشست ۳۰۰۰ نفره اعضای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی است نشان میدهد که به وجهه انقلابی و اسلامی اکثریت قریب به اتفاق حاضران در شورای مرکزی ۳۰ نفره، حتی از نگاه سخت گیرترین شخصیتهای انقلابی نیز نمیتوان خدشه جدی وارد دانست و از این جهت حاصل و برایند چنین جمعی نیز نمیتواند منافی اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی شناخته گردد، برآیندی که شاید هم رسیدن به اصلح را بهتر تضمین کند و هم ایجاد اجماع بر وی را به خوبی تسهیل نماید.

مسلماً مواضع علامه مصباح درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و در خصوص عدول نکردن از انتخاب اصلح جز در شرایط اضطرار و مراقبت درباره مسئله نفوذ در جمع های انقلابی برای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی یک نعمت بزرگ است همان طور که توصیه های بزرگانی مانند مرحوم مهدوی کنی، نوری همدانی، مکارم شیرازی، موحدی کرمانی، یزدی، پناهیان و… درباره اهمیت وحدت، کار تشکیلاتی و شبکه سازی برای تسهیل کشف و ارتقای نیروهای انقلابی نیز نعمتی عظیم است به خصوص که طیف غیرانقلابی چند سالی است که از مکانیزم غیرنظام مند و اجتهادهای شخصی نیروهای انقلاب نهایت سوءاستفاده را کرده و با ائتلافهای خود بر اصول باطل، جبهه حق را به خاطر روحیه فردگرایی برای نامزدی در انتخابات و تشخیص اصلح، تحت فشار قرار داده اند.