این که یک انقلابی دنبال عدالتجویی و مطالبه گری باشد امری طبیعی است و جز این را باید غیرعادی قلمداد نمود، اما متأسفانه دیده میشود که برخی از این انتقادات ارکان نظام و کلیت آن را به نحوی هدف گیری میکند که هم منتقد و هم شنوندگان را نا امید میکند و در برابر انقلاب […]

آفات عدالتجویی عقلانیت معنویت عدالت خواهی مطالبه گریاین که یک انقلابی دنبال عدالتجویی و مطالبه گری باشد امری طبیعی است و جز این را باید غیرعادی قلمداد نمود، اما متأسفانه دیده میشود که برخی از این انتقادات ارکان نظام و کلیت آن را به نحوی هدف گیری میکند که هم منتقد و هم شنوندگان را نا امید میکند و در برابر انقلاب قرار میدهد در حالی که چند آفت عمده و مهم در این شیوه انتقاد، مطالبه گری و عدالت جویی وجود دارد که به آنها اشاره میکنم:

۱- شدت بسیاری از این انتقادات بیش از حدی است که باید باشد به عنوان مثال به جای این که در قالب سوال مطرح شود در قالب یک قضاوت و سپس مواخذه مطرح میشود آن هم در حالی که منابع مورد استفاده، منابع متقن یا جامعی نبوده اند، مثلا ما فقط میدانیم اتفاقی افتاده است اما چند و چون آن را نمیدانیم و این علم ناقص هر چند میتواند مبنای سوال از مسئولان قرار گیرد اما نباید مبنای قضاوت و به خصوص تخریب شود.

۲- ادبیات برخی از عدالتجویان به نحوی است که جداً با ادبیات اپوزیسیون تفاوت چندانی ندارد، ایشان بعضاً به نحوی همه چیز را به باد انتقاد میگیرند که حواسشان نیست این ادبیات هم توهین آمیز است و هم مایه سوءاستفاده دشمنان انقلاب و به قول رهبر انقلاب، مدعیان پوچ اندیش خواهد شد، بعضا هم فکر میکنند تندی ادبیات نشان دهنده شدت انقلابی گری است و حتی افراد مودب و انتقادات مودبانه را فاقد اصالت و فایده قلمداد میکنند!

۳- وقتی به برخی از انقلابیها میگوییم در کنار مطالبه گری و عدالتجویی توجه به حفظ نظام هم اولویت دارد میگویند اصلا ما نظامی که به آرمانها توجه نداشته باشد را نمیخواهیم و حتی بعضا میگویند حاظریم در برابر آن بایستیم و حتی بعضاً مشاهده میکنیم که طیفی از ایشان وارد این عرصه شده اند! در صورتی که این جریانات توجه ندارند اگر این نظام و انقلاب و بستری که برای تحقق آرمانهای اسلامی و انسانی ایجاد شده و در برخی از آنها نیز به طور نسبت به موفقیتهایی دست یافته است از بین برود حکومتی اسلامیتر و انقلابیتر ایجاد نخواهد شد.

۴- وقتی به این طیف از عدالتجویان میگوییم مطالبه گری باید در کنار آرمانگرایی، با واقع بینی و عقلانیت همراه باشد و مطالبه گری بدون توجه به نتیجه و امکان عملی شدن آن و مراحل تحقق آن نمیتواند به نتیجه مطلوب برسد پاسخ میدهند عقلانیت در عدالتجویی باعث مصلحت اندیشی میشود و البته شاید هم در مواردی درست بگویند اما قطعا عدالتجویی که بدون عقلانیت انجام شود نه تنها به نتیجه نمیرسد بلکه فرصتهای بعدی را نیز از دست میبرد و این که تشخیص عدالت بدون عقل سلیم هم میسر نیست.

۵- عدالتجویی بدون توجه به دین نیز یک آفت بزرگ است، البته شاید در موارد خیلی کلی، تعریف دو نفر با دو دین و مکتب فکری متفاوت از عدالت یکسان باشد اما در اکثر موارد چنین نیست چرا که نگاه ما به عدالت مستقیما به تعریف ما از حق افراد، جامعه و حتی جهان خلقت برمیگردد. اگر نگاه ما منطبق با اسلام باشد قصاص را حکمی عادلانه میدانیم اما اگر نگاه ما براساس نگاه غرب به حقوق باشد، قصاص امری خشونت آمیز و غیر عادلانه تلقی خواهد شد لذا توجه به مبانی دینی و شرعی در عدالتجویی یک اصل لازم است چرا که بدون این نگاه چه بسا آنچه که عادلانه میشناسیم و مطالبه میکنیم، اجحاف و ظلم به دیگران و جامعه و نظام باشد.

۶- تأثیر دادن برخی حب و بغضهای سیاسی در مسئله عدالتجویی یکی دیگر از آفات عدالتجویی است به نحوی که بعضاً شعار عدالت جویی بهانه ای میشود برای عقده گشایی از رقبای سیاسی و حتی موضوعاتی برای مطالبه گری و عدالت جویی دنبال میشوند که بتوان با آنها رقبای سیاسی را مورد حمله قرار داد که این شیوه را در برخورد برخی مدعیان عدالت جویی به خصوص در طیف انحرافی، با کلیت قوه قضاییه، شورای نگهبان، سپاه و حتی ولایت فقیه میتوانیم ببینیم. البته اصلا منکر لزوم مطالبه گری و عدالت جویی در این حوزه ها نیستم بلکه عقده گشاییهای شخصی و بازیچه احزاب و اشخاص شدن را در تعارض با عدالتجویی میدانم.

۷- متأسفانه برخی عدالتجویان به دلیل عدم شناخت مسائل حکومت داری و محدودیتهای موجود، فقط براساس علم ناچیز خود و بعضا براساس اخبار کذب و بدون مشورت از اهل علم و فقه و تجربه، به این نتیجه و قضاوت میرسند که ولایت در فلان مسئله بد و حتی ظالمانه عمل کرده است و پس از چند قضاوت غلط، این طور نتیجه میگیرند که ولایتمداری در برابر عدالت جویی اهمیتی ندارد و اینچنین، عدالت جویی نسنجیده خود را بجای رکن رکین اسلام، یعنی ولایتمداری مینشانند و دچار انحرافی میشوند که امروز به صورت واضح در طیف انحرافی شاهد آن هستیم.

عدم توجه به آفات فوق و رواجشان در طیفی که تا ۱۰ سال پیش، حامیان متعصب انقلاب بودند باعث شده است که برخی از عماران بصیر انقلاب، فتنه مدعیان عدالتجویی را فتنه آتی کشور بدانند که عبور از آن بدون روشنگری میسر نخواهد بود.