متأسفانه دو سه جریان در کشور با محوریت اشخاص خاص وجود دارند که معتقدند برای انتقاد به اشتباهات حکومت و اجزای آن، بدون هیچ ملاحظه ای باید نهیب زد و در نقد درون گفتمانی از بکار بردن ادبیات و واژگان تند و تهاجمی هم نباید ابا داشت! البته حقیر معتقدم ضمن این که انتقاد به […]

نقد درون گفتمانیمتأسفانه دو سه جریان در کشور با محوریت اشخاص خاص وجود دارند که معتقدند برای انتقاد به اشتباهات حکومت و اجزای آن، بدون هیچ ملاحظه ای باید نهیب زد و در نقد درون گفتمانی از بکار بردن ادبیات و واژگان تند و تهاجمی هم نباید ابا داشت! البته حقیر معتقدم ضمن این که انتقاد به نهادها و اشخاص انقلابی کاملاً ضروری و حیاتی است اما باید مواظب بود که در مسیر دشمن و برای تضعیف کلیت نظام هم گام برنداشت و این اصلا به معنی تعطیل کردن انتقاد نیست، چرا که نقد درون گفتمانی برای حفظ گفتمان انقلاب اسلامی و نهادها و اشخاص انقلابی از اوجب واجبات است همانطور که حفظ نظام از اوجب واجبات است.

اگر کسی دغدغه حفظ و ارتقای جمهوری اسلامی را داشته باشد، نمیتواند منکر وجود جریانات و اشخاصی در خارج و داخل کشور باشد که با حقد و خشم و دندانهای به هم فشرده مسائل جمهوری اسلامی را دنبال میکنند و برای ضربه زدن به ساختار آن یا تهی کردن و زیر سوال بردنِ محتوایش تلاش میکنند و میبینیم که در همین راستا میکوشند در ظاهر انتقاد و دفاع از حقوق مردم ولی در واقع با هدف تخریب و با استفاده از ابزارهای دروغ و تهمت، هر معضل واقعی یا موهوم و حتی معضلاتی که دشمنان برای نظام درست میکنند را بهانه ای برای حمله به کلیت نظام و تضعیف پایه های آن و زیر سوال بردن اصول انقلاب قرار دهند.

در چنین شرایطی آنها که انقلاب را عشق میورزند، واقع بینانه نگاه میکنند و آرمانگرایانه دنبال مینمایند، تکلیف سنگین و بعضاً پیچیده ای را بر دوش خود احساس میکنند، چرا که هم باید در مسیر نزدیک کردن واقعیات جامعه به آرمانهای انقلاب اسلامی کوشا باشند و هم با جور نکردن پازل دشمنان جمهوری اسلامی و آرمانهای انقلاب و طلبکار ننمودن مدعیان پوچ اندیش، نگذارند محصول نقد درون گفتمانی و مطالبه گری از نهادها و اشخاص انقلابی، موجب کامروایی دشمنان نظام و تضعیف کلیت جمهوری اسلامی باشد.

نقدی به نقّادی دوستان انقلابی

اقتضای این شرایط آن است که نقد درون گفتمانی و مطالبه گری در قبال نهادها و اشخاص انقلابی، با لحن دلسوزانه و مودبانه، با پرهیز از قضاوت عجولانه و احساسی، با صبر و تأنی، با رعایت انصاف و منطق، با بیان فنی و دقیق و با شناخت صحیح دشمن و اهدافش صورت گیرد و ضمن این که ضعفها مورد نقد قرار میگیرد، نقاط قوت هم بیان شود و در کنار همه اینها، راه سوءاستفاده دشمنان از نقدهای ما با افشای محتوای پوچ گفتمان ضدانقلاب دنبال شود، انقلابیها باید طوری نقد کنند که ضدانقلاب از درج آن در رسانه های خود اکراه داشته باشد نه این که برای انتشارشان لحظه شماری کند.

اگر لحن نقد درون گفتمانی شبیه ادبیات ما در قبال دشمنان و ضدانقلاب باشد قطعاً راه را به بیراهه رفته ایم. نقدهای درون گفتمانی باید مثل تقدیم گلی باشد که در کنارش خار انتقاد هم وجود دارد و در عین حال چند برابر خاری که برای انتقاد به همراه دارد، تیغ زهرآلود به دشمن در آن مستور باشد به نحوی که ضدانقلاب از سوءاستفاده از نقدهای درون گفتمانی ما ابا کند و در یک کلام، ادبیات نقد درون گفتمانی و انتقاد از نهادهای انقلابی را باید از شخص امام خامنه ای آموخت و باید بدانیم که هدف از نقد درون گفتمانی، ساختن و اصلاح و جذب است نه تخریب و رنجاندن و طرد!

در انتقاد به افراد و افکار اگر قواعد فوق رعایت شود هیچ خط قرمزی قابل تعریف نیست و هیچ مانعی هم جهت انتقاد به شورای نگهبان، قوه قضاییه، صداوسیما، سپاه، ائمه جمعه، شخصیتهای بزرگ انقلابی و حتی برخی نظرات مقام معظم رهبری وجود ندارد، لیکن همانطوری که عرض شد، به شرطی که بتوانیم فنی، مودبانه، تخصصی و منصفانه نقد کنیم و راه سوءاستفاده دشمنان را ببندیم و برآیند انتقاداتمان به تثبیت و تقویت نظام کمک نماید ولی اگر دیدیم انتقادات ما و واژگان و عباراتی که در آنها به کار میبریم نقل محافل و رسانه های ضدانقلاب قرار گرفته است، قطعا بدانیم که کارمان اشکال دارد.