اما مشاهدات عینی حاکی از آنست که برای بازتوزیع منابع به نفع مدیران ارشد، بهانه‌ای لازم بود که اسمش را گذاشتند پرداخت براساس عملکرد! والا نه بسیاری از شاخصهای عملکردیِ موجود علمی‌اند، نه سنجش و ارزیابی آنها علمی انجام میشود و نه شفافیتی در اعلام آنها جهت اقناع جامعه وجود دارد.

از تاکیدات پرهیاهوی پزشکیان ضرورت پرداخت کارکنان طبق عملکرد است که با انتشار فیش حقوقی خانم نادره رضایی (معاون هنری وزارت فرهنگ دولت چهاردهم) و برخی فیشهای مشابه، ابهامات و سوالات جدی درباره میزان پایبندی دولت به این ادعا ایجاد شد و کاش مثلاً با انتشار شاخصهای مقایسه‌ای حوزه عملکردی این معاون وزیر، جامعه بفهمد ایشان چه عملکرد شاذی ثبت کرده که لایق پاداش ۴۰ میلیونی بوده و الا حق بدهند بگوییم معیار پرداختها هم مثل انتصابات، چیزی غیر از عملکرد است.

اما مشاهدات عینی حاکی از آنست که برای بازتوزیع منابع به نفع مدیران ارشد، بهانه‌ای لازم بود که اسمش را گذاشتند پرداخت براساس عملکرد! والا نه بسیاری از شاخصهای عملکردیِ موجود علمی‌اند، نه سنجش و ارزیابی آنها علمی انجام میشود و نه شفافیتی در اعلام آنها جهت اقناع جامعه وجود دارد.

حتی بافرض آنکه پرداخت کارکنان دولت واقعا براساس عملکردهای مثبوت، انجام شده باشد بازهم وقتی شاخصها و ارزیابیها علمی نیستند، اصالت دادن به آنها میشود ضدبهره‌وری؛ چون توان کارکنان، معطوف به شاخصهای انحرافی میشود که با اهداف زاویه دارند و همان تحقق نیم‌بند اهداف را هم سخت میکند.

البته مخالف قطعی پرداخت براساس عملکرد کارکنان نیستم ولی آن را مشروط به دو گام میدانم، اولا که شاخصهای عملکردی و نحوه اندازه گیری و ارزیابی آنها باید براساس مبانی علمی بازتعریف شوند، ثانیا این پرداختها نباید حداقلهای متعارف تا خط فقر را شامل شود، یعنی اینطور نباشد که همان حداقل موردنیاز خانوار را هم تامین نکند، در واقع باید به عنوان عامل انگیزشی و برای پرداختهای بیش از حداقل معیشت اجرا شود نه اینکه همین حقوق ۱۵ میلیون تومانی کارمندان را مثلا به ۱۳ تومان برساند!

بازدیدها: ۳۱