اگر چه جلیلی و ظریف به لحاظ شخصیتی، منش، ظاهر و سوابق باهم متفاوت و قابل قیاس است، اما باید در نظر داشت که مقایسه عملکرد هسته ای شان به نحوی که متأسفانه در رسانه ها شکل گرفته، اشتباه است. اصولاً زمانی مقایسه علمی و دارای نتیجه ی قابل اهتمام است که فاکتورهای متعدد در موضوعات مقایسه […]

اگر چه جلیلی و ظریف به لحاظ شخصیتی، منش، ظاهر و سوابق باهم متفاوت و قابل قیاس است، اما باید در نظر داشت که مقایسه عملکرد هسته ای شان به نحوی که متأسفانه در رسانه ها شکل گرفته، اشتباه است. اصولاً زمانی مقایسه علمی و دارای نتیجه ی قابل اهتمام است که فاکتورهای متعدد در موضوعات مقایسه ای یکسان بوده و تفاوت ها محدود به یک عامل و یا عوامل بسیار محدود باشد، اما با توجه به این که در خصوص این دو بزرگوار شرایط اینچنین نیست، مقایسه ی صحیحی نیز نمی توان انجام داد که بیشتر به این مسئله می پردازم:

اگر چه جناب ظریف ظرف کمتر از ۱۰۰ روز از مسئولیت دولت یازدهم به یک مرحله توافق دست یافت اما باید توجه داشت که جلیلی نیز در زمانی که رییس گروه مذاکره کنندگان ایرانی در سال ۸۸ بود، پرونده هسته ای ایران را تا پای توافق پیش برد و مبادله سوخت که آن زمان از سوی احمدی نژاد نیز اعلام شد با تعیین کشور ثالث نهایی می شد، لیکن ۱۴ ماه تعطیلی مذاکرات از سوی غربی ها به امید فتنه ۸۸ موجب بهم خوردن توافقات و پنبه شدن رشته های جلیلی و دولت دهم شد و اگر همراه کردن کشورهای دیگر دنیا با تحریم ها و سوء مدیریت اقتصادی دولت و بهم ریختن اقتصاد ایران و امید بیگانگان به روی کار آمدن دولتی دست یافتنی تر اگر نبود، بازهم توافق در همان دوره جلیلی عملی می شد، نباید فراموش کرد که توافق آلماتی اگر شکل نگرفت با توافق ژنو ۳ در رفع چند تحریم تفاوت داشت و چه بسا حتی اگر شرایط کشور با نزدیکی به انتخابات دچار تغییر نمی شد، جلیلی نیز پس از عدم توافق در آلماتی، توافقی با مختصات توافق ژنو و حتی بهتر را حاصل می نمود.

جلیلی در زمانی از سوی ایران به مذاکرات گسیل می شد که دولت و مردم بیشترین عزم را بر مقاومت داشتند و مذاکره و توافق به عنوان فرعی بر اصل مقاومت تلقی می شد، لیکن ظریف در زمانی رییس مذاکره کنندگان ایران شد که دولت حرف از ضعف در برابر تحریم ها زد و خزانه ها را خالی اعلام کرد و تنها راه مدیریت کشور را حذف تحریمها و مذاکره را اصل ابتدای مدیریت کشور عنوان نمود و اکثریت نامحسوس مردم نیز آزمودن این شیوه را خواستار شدند، پس نه جلیلی در دوره ی خودش می توانست رفتار ظریف را از خود نشان دهد و نه ظریف می توانست در دولت روحانی به رفتار جلیلی روی آورد.

مطلب دیگر این که توجه به اظهارات دکتر ظریف در خصوص این که توافق حاصله مرهون نقش مسئولان قبلی مذاکرات و نقش مقاومت مردم است، نشان می دهد که خاستگاه فکری ظریف از جلیلی فاصله ی معنا داری ندارد و اگر چه نحوه ی پوشیدن و نشست و برخاست و مأموریت رفتن شان متفاوت است، اما اصول شان با در نظر گرفتن تفاوت در شرایط مدیریتی شان می تواند خیلی نزدیک به هم باشد، باید توجه داشت که بیش از تفاوت های ظاهری، آنچه که در ایشان متفاوت است شرایط سیاسی و اقتصادی و بین المللی ایران و طرف های مذاکره کننده است و آنچه که در ایشان مشترک است اعتقاد راسخ به نقش مقاومت مسئولان و مردم در مقابله با مستکبران عالم است.