مروز در شرایطی قرار داریم که آقای روحانی به عنوان مسئول مذاکرات هسته ای و اعضای تیم مذاکرات هسته ای اعم از ظریف، عراقچی، صالحی، بعیدی نژاد و بسیاری از حامیان ایشان، طبق پیش بینی منتقدان برجام که دهها توهین و تهمت را بابت انتقاد به برجام به جان خریدند، اذعان دارند که برجام بارها […]

دکتر روحانی کناره گیری روحانی گورباچف و یلتسینمروز در شرایطی قرار داریم که آقای روحانی به عنوان مسئول مذاکرات هسته ای و اعضای تیم مذاکرات هسته ای اعم از ظریف، عراقچی، صالحی، بعیدی نژاد و بسیاری از حامیان ایشان، طبق پیش بینی منتقدان برجام که دهها توهین و تهمت را بابت انتقاد به برجام به جان خریدند، اذعان دارند که برجام بارها نقض شده و با بدعهدیهای مکرر طرف مقابل مواجه شده و برجامی که روزگاری مدعی بودند آفتاب تابان، ابر شتابان، هوای تازه و باغ سیب و گلابی است و بر داستانهای خزانه خالی، آب و هوای آلوده، بیکاری و رکود پایان میدهد امروز به باغچه ای نیم سوز شبیه شده است.

عملاً برجام و مدل مذاکره خوشبینانه با آمریکا به بن بست رسیده است و اگر نبود تدبیر و ایستادگی امام خامنه ای، دولت همین مدل را در سایر موضوعات حیاتی کشور نیز به پیش میبرد و امروز به جای یک خسارت محض، به مجموعه ای از خسارات محض مبتلا بودیم. هنوز ۳ ماه از ادعای انتخاباتی آقای روحانی نگذشته است که به مردم میگفت اگر میخواهید تحریمها برگردد به رقبایم رأی دهید ولی امروز با مصوبه ای که به مادر تحریمها معروف است و خود آمریکاییها از آن به عنوان گسترده ترین تحریمها یاد میکنند، عملاً دروغ بودن یکی از رقیب هراسیهای روحانی که با آن از مردم رأی گرفت، اثبات شده است.

حالا همین مدل رفتار روحانی را با رفتار دو رئیس جمهور حامی مذاکره و توافق با آمریکا در شوروی و روسیه، یعنی آقایان میخائیل گورباچف و بوریس یلتسین مقایسه کنید. گورباچف و یلتسین وقتی دیدند مدل مذاکره و تنازل در برابر آمریکا جواب نمیدهد، هر دو با کناره گیری از قدرت و استعفا، جایشان را به کسانی دادند که توانستند با اتکا به توان داخلی، روسیه را از فلاکتی که به آن مبتلا شده بود نجات دهند و دوباره به ابرقدرتی بزرگ تبدیل نمایند، کاری که امروز کشور ما نیز به آن محتاج است.

امروز ایران با رئیس جمهوری مواجه است که به اذغان مرحوم هاشمی، کلیدش برای حل مشکلات کشور، دیپلماسی و مذاکره بوده است، کلیدی که انگار در قفل شکسته است و همان برجام امروز به اهرمی علیه کشور تبدیل شده است تا هم هسته ای ایران متوقف بماند و هم بدون هیچ مانعی بر تحریمها افزوده شود و رئیس جمهوری برای کشور باقی مانده که برای کتابهای سریع القلم (مشاورش) علیه استقلال، مقدمه نوشته است و کابینه اش با استقلال و اقتصاد مقاومتی میانه خوشی ندارند و چنین شرایطی اقتضا میکند خود ایشان مثل گورباچف و یلتسین ، سکان مدیریت کشور را به کسانی که به توان داخلی و اصول اقتصاد مقاومتی اعتقاد دارند واگذار نمایند.