دیروز جناب رئیس جمهور طی سخنرانی که داشتند به دوچیز در کنارهم اشاره کردند، ایشان از یک سو گفتند سانتریفیوژ آرمان نیست و از سوی دیگر از اجرای یک رفراندوم سخن به میان راندند که تجمیع این دو عبارت، یک نتیجه ی واحد را در اذهان مستمعین خارجی و داخلی ایجاد کرد و آن هم […]

رفراندوم هسته ای

دیروز جناب رئیس جمهور طی سخنرانی که داشتند به دوچیز در کنارهم اشاره کردند، ایشان از یک سو گفتند سانتریفیوژ آرمان نیست و از سوی دیگر از اجرای یک رفراندوم سخن به میان راندند که تجمیع این دو عبارت، یک نتیجه ی واحد را در اذهان مستمعین خارجی و داخلی ایجاد کرد و آن هم رفراندوم هسته ای بود. ای مسئله به لحاظ حقوقی بحث خودش را دارد که افراد و رسانه های دیگر به تفصیل به آن پرداخته اند و مختصرش این که اساساً چنین رفراندومی در صلاحیت دولت نیست و اما بحث اصلیم از دیدگاه غیرحقوقی و سیاسی است که تقدیم می گردد:

تناقض بزرگ: پیشنهاد رفراندوم هسته ای اینقدر با مواضع قبلی دولت در تضاد است که به عنوان اولین مسئله به آن می پردازم. کسانی که یکسال و اندی مردم و نماینده هایشان را از مذاکرات هسته ای بی خبر گذاشتند و ایشان را از لبو فروش تا راننده تاکسی و استاد دانشگاه مورد هتک حرمت قرار دادند، امروز همان مردم را برای حضور در رفراندم هسته ای که همه ی اخبارش را سانسور و منتقدانش را مزدور معرفی نموده اند فرا می خوانند!

چرایی سانسور مذاکرات هسته ای: یکی از سیاستهای این دولت سوءاستفاده از مردم به بهانه ی دموکراسی است، ایشان برای این که رأی و نظرم مردم را آنچنان که می خواهند جهت دهی کنند ایشان را از مسائل مهم کشور ناآگاه نگاه می دارند تا در گاه نیاز، با استفاده از احساسات پاکشان، ایشان را به پشتوانگی طرح هایشان بکشانند که البته مردم هرگز اینقدر ساده نبوده و نیستند.

تحریف شعار تدبیر:‌ شعار اساسی قبل از انتخابات و بعد ازانتخابات جناب روحانی این بوده است که این دولت بدون این که چرخیدن سانتریفیوژها را متوقف کند، تحریم های ناعادلانه را پایان خواهد داد ولی اینک که از تحقق شعارشان ناامید شده اند، تدبیرشان به متوقف کردن سانتریفیوژها محدود شده است، گویا کفگیر تدبیرشان به ته دیگ شان خورده باشد.

حق انتخاب یا ظلم بزرگ: وقتی دولت بحث از رفراندوم هسته ای می کند یعنی مردم بین دوچیز باید یک انتخاب مهم کنند، شاید در ظاهر این مسئله یک حق انتخاب و امتیاز باشد ولی وقتی یک طرف چرخیدن سانتریفیوژ باشد و طرف دیگر تعطیلی تحریم باشد عملاً جناب روحانی مردم را بین دو حق اساسی شان مخیر کرده که تنها یکی را انتخاب کنند، لذا این رفراندوم اساساً در جهت حق انتخاب تلقی نمی شود.

مقصر رفع نشدن تحریم دولت نیست:‌ یکی از اهداف رفراندوم انداختن توپ در زمین مردم است، دولت وقتی نمی تواند هم تحریم را رفع کند و هم هسته ای را حفظ کند ترجیح می دهد توپ را در زمین مردم بیندازد تا فردا از خودش دفاع کند که اگر مردم و یا نظام می گذاشتند هسته ای متوقف شود ما هم تحریم ها را رفع می کردیم ولی حالا که مردم یا نظام چنین مجوزی برای تعطیلی سانتریفیوژ صادر نکرده اند پس خودشان مقصر مشکلات کشور تلقی خواهند شد و حق اعتراض هم نخواهند داشت.

سناریوی حذف حق هسته ای:‌ در حالی که آقایان زیباکلام و شیرزاد چندی پیش اساس نیاز کشور به انرژی هسته ای را به چالش کشیدند، همه منتظر بودند تا دولت با توجه به تعهداتش به مردم بیاید و این ادعاها را رفع کند اما طرح بحث رفراندوم هسته ای عملاً نشان داد که دولت چندان هم با آقایان زیباکلام و شیرزاد ناهماهنگ نبوده است به خصوص که در همین مدت نیز توان موشکی را زیر سوال بردند و عملاً این مسائل همگی در یک سناریوی هدفمند به نظر می رسند و حتی می توان تمدید ۷ ماهه مذاکرات هسته ای را در راستای بسترسازی برای تحقق شروط آمریکا برآرود نمود، به نظر می رسد عزم دولت به این مسئله بیش از جدیت شان در مذاکرات هسته ای متمرکز شده است.

تحریف شعار، به بهانه مردم، فشار به نظام: جناب روحانی رأی مردم را بهانه ای برای تحمیل نظراتشان به نظام می دانند و حال این که رأی مردم به ایشان دقیقاً در همان راستای ادعاهایشان در مناظرات انتخاباتی است، ایشان بارها و بارها به مردم قول دادند که هم حق غنی سازی و هم حذف تحریم ها را به عنوان یک حقوق دان کارکشته و دیپلمات به ثمر خواهند رساند، جناب روحانی باید توجه کنند که اینک بابت شعار و قولی که به مردم دادند باید به مردم و نظام پاسخگو باشند، نه این که قولشان را تحریف کنند و نظام را به این تحریف ملزم بدانند و مردم را هم به آلت دست خود تبدیل کنند.