اخیراً مطلبی با عنوان “نظر آیت الله مصباح یزدی درباره رأی مردم” از سوی گروه های اصلاح طلبان در شبکه های اجتماعی منتشر گردیده است که منبع آن را نشریه پرتوی سخن مورخ ۱۳۸۴/۱۰/۷ ذکر کرده اند ولی اولاً اکثر قریب به اتفاق آن با عین سخنان علامه تفاوت دارد و ثانیاً چند جمله ای […]

-mesbah-yazdi-rahbariاخیراً مطلبی با عنوان “نظر آیت الله مصباح یزدی درباره رأی مردم” از سوی گروه های اصلاح طلبان در شبکه های اجتماعی منتشر گردیده است که منبع آن را نشریه پرتوی سخن مورخ ۱۳۸۴/۱۰/۷ ذکر کرده اند ولی اولاً اکثر قریب به اتفاق آن با عین سخنان علامه تفاوت دارد و ثانیاً چند جمله ای هم که شبیه جملات علامه هستند، به دلیل تقطیعی که صورت گرفته است عملاً معنی متفاوتی پیدا کرده اند که با یافتن اصل مطلب در سایت نشریه پرتوی سخن، عین عبارات مورد استفاده در شبهه با عین عبارات موجود در مقاله تطبیق داده شد و نزدیک ترین جملات این دو متن، در کنار هم برای قضاوت شما تقدیم میگردد:

متن تقطیع شده: در حکومت اسلامی رای مردم هیچ اعتبار شرعی و قانونی ندارد نه در اصل انتخاب نوع نظام سیاسی کشورشان و نه در اعتبار قانون اساسی و نه در انتخاب ریاست جمهوری و انتخاب خبرگان و رهبری

اصل سخن علامه: به‌ نظر ما تمام‌ مقرراتی‌ که‌ در کشور اسلامی‌ ایران‌ اجرا می‌شود همه‌ اعتبارش‌ به‌ امر ولایت‌ فقیه‌و امضای‌ او است‌ اگر بدانیم در‌ جایی‌ در یک‌ مورد‌ راضی‌ نیست،‌ هیچ‌ اعتباری‌ ندارد. گاه مورد خاصی‌ را تعیین‌و گاهی هم‌ نهادی‌ را تصویب‌ می‌کند. این‌ که‌ امام‌ قانون‌ اساسی‌ را تصویب‌ کرد این‌ یعنی‌ من‌ دستور می‌دهم‌ اینگونه عمل‌ کنید و اعتبار پیدا می‌کند چون‌ او امضا کرده است. اگر امضا نکرده‌ بود هیچ‌ اثری‌ نداشت. حتی اگر تمام‌ مردم‌ هم‌ را‡ی‌ می‌دادند هیچ‌ اعتبار قانونی‌ و شرعی‌ نداشت‌ همانطور که‌ خودش‌ فرمود. براساس‌ نظریه‌ نصب‌ اصلاً اعتبار قانون اساسی از‌ امضای‌ او سرچشمه می گیرد‌ اما طبق‌ نظریه‌ انتخاب‌ توجیه اعتبار قوانین و تصرفات مشکل است. می گویند اعتبار دهنده نظر اکثریت‌ است اما‌ اقلیتی‌ که‌ قبول‌ نکردند نسبت به آنان چگونه توجیه میشود؟ همه‌ مشکلاتی‌ که‌ در دموکراسی‌وجود دارد‌ این‌جا مطرح می‌شود. 

متن تقطیع شده: ملاک اعتبار قانونی تنها یک چیز است و آن “رضایت ولایت فقیه” است

اصل سخن علامه:  اگر قبول‌ کردیم‌ که‌ مسأله ولا‌یت فقیه‌ انتصابی‌ است‌ یعنی ولی فقیه منصوب به‌ نصب‌ عام‌ است. یعنی‌ ملاک‌ اعتبار و مشروعیت به خدای متعال می‌رسد فقیه‌ واجد شرایط‌ اختیار جان‌ و مال‌ مسلمان‌ها را دارد. البته در مقام‌ عمل‌ بدون‌ مقبولیت‌ مردمی احکام آن قابل‌ اجرا نیست.‌ فرض‌ کنید ما کشف‌ کردیم‌ که‌ از طرف‌ امام‌ زمان‌ آقای‌ x مصداق‌ آن‌ نصب‌ عام‌ است‌ اما مردم‌ نمی‌شناسند، عملاً چیزی‌ تحقق‌ پیدا نمی‌کند. طبق‌ نظریه‌ انتصاب‌ اگر او دستور داد پارلمان‌ تشکیل‌ شود و مردم‌ نمایندگان‌ مجلس‌ را تعیین‌ کنند به حرف او این کار اعتبار پیدا می‌کند. آن‌ها قانون‌ تصویب‌ می‌کنند اعتبار این‌ قانون‌ به‌ حرف‌ او است‌ که‌ می‌گوید این‌ مجلس‌ رسمیت‌ دارد و یا این‌ دولت‌ اطاعتش‌ واجب‌ است.‌ این‌ از همان‌ ولایت‌ الهی نشأت گرفته و‌ متفرع‌ بر حکومت‌ او است.

متن تقطیع شده: اگر در جمهوری اسلامی تا کنون سخن از انتخابات بوده است، صرفا به این دلیل است که ولی فقیه مصلحت دیده است فعلا انتخابات باشد و نظر مردم هم گرفته شود.

اصل سخن علامه: انتخابات‌ ریاست جمهوری اعتبارش‌ به‌ رضایت‌ او است،‌ مصلحت‌ دیده‌ که‌ در این‌ شرایط‌ مردم‌ رای‌ بدهند. اما حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ آن‌ها دارند پیشنهاد میکنند و میگویند ما این‌فرد را می‌خواهیم‌ اما‌ الامر الیکم‌ شما باید نصب‌ کنید نخواستی‌ نصب‌ نکن.‌ این‌ که حضرت امام (ره) میفرماید‌ رئیس‌ جمهور منتخب‌ بدون‌ نصب‌ ولی‌ فقیه‌ طاغوت‌ است‌ یعنی‌ همین‌.

نتیجه: با توجه به اظهارات استاد مصباح، رأی مردم و مقبولیت مردم شرط تحقق هر حکومت من جمله حکومت اسلامی است ولی مشروعیت مسئولان و قوانین را به امضای ولی فقیه معرفی می کند. عملاً علامه مصباح چه در ابتدای بحث و چه وسط و چه انتهای بحث، مباحثش را شاهد و دلیل از علمای دیگری مثل علامه نراقی و حضرت امام خمینی (ره) می آورد. در پایان با توجه به مشی قدیمی جریانات انحرافی فکری و ضدانقلاب در ایراد اتهامات و تحریفات نسبت به علامه مصباح، لازم می دانم، نظر شما را به سخن مقام معظم رهبری در خصوص اتهاماتی که به علامه مصباح وارد می کنند، جلب می نمایم:

«یک نفر مثل آقای مصباح یزدی مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرد.حرف رسا و منطق قوی و مستحکم هرجایی باشد انجا را دشمن زود تشخیص می دهد.با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند.»