حجاب الزامی اخیراً به دستاویزی برای سرمایه گذاری جهت تقابل با نظام تبدیل شده است که لازم میدانم در این خصوص چند نکته را بیان نمایم: ۱- حملاتی که به حجاب و حجاب الزامی انجام میشود بعضا نه بابت اعتراض به حجاب که در جهت القای حس استبداد انجام میشود به خصوص که تلاش شد […]

حجاب اجباری حجاب الزامی قانون حجاب رفراندوم حجابحجاب الزامی اخیراً به دستاویزی برای سرمایه گذاری جهت تقابل با نظام تبدیل شده است که لازم میدانم در این خصوص چند نکته را بیان نمایم:

۱- حملاتی که به حجاب و حجاب الزامی انجام میشود بعضا نه بابت اعتراض به حجاب که در جهت القای حس استبداد انجام میشود به خصوص که تلاش شد از این عامل به عنوان کاتالیزوری برای موج دوم اغتشاشات استفاده شود که البته ناکام ماند هر چند برخی افرادی که با این جریان همراه میشوند فاقد تحلیل سیاسی هستند و صرفا مسئله را شخصی نگاه میکنند.

۲- حجاب، حیا و عفاف برخلاف القائی که از سوی برخی افراد انجام میشود مقوله هایی غیرمرتبط با همدیگر نیستند و حجاب نمود بیرونی حیا و عفاف است و نمیتوان تصور کرد کسی با حیا باشد ولی از عرضه برهنه خود ابا نداشته باشد همانطور که اگر کسی بی حیا باشد، حتی پوشش چادر هم نمیتواند بی حیایی موجود در حرکات و رفتار و گفتارش را پنهان کند.

۳- حجاب و حیا اگر چه ظاهرا فردی هستند و در گام اول برای افراد آرامش و امنیت به همراه می آورد، اما آثار و برکات اجتماعی فراوانی هم دارند و اگر در جامعه ای، مردان و زنان فاقد پوشش مناسب باشند، عملا جامعه، نهاد خانواده و افراد به سوی قهقرا، فروپاشی و استحاله سقوط میکنند.

۴- حجاب طبق قرآن حکیم، یک واجب شرعی قلمداد میشود و این وجوب نیز قطعا مثل همه دستورات الهی حکیمانه است و از این جهت، استفاده از الفاظ اجبار یا اکراه برای حجاب جفاکارانه است چرا که مثل دین، راه رشد و گمراهی در این حکم الهی کاملا آشکار است خصوصا که از لفظ اجبار حتی برای قوانین بشری هم استفاده نمیشود و رسمیت بخشی به عبارت حجاب اجباری هم بازی در زمین مخالفان حجاب است.

۵- برای نقض برخی از احکام الهی، حد تعریف شده است، مثلا حد سرقتی که ۱۶ شرط مشخص در شرع مبین در آن محقق شده باشد، قطع ۴ انگشت تعیین شده است اما برای نقض برخی دیگر از احکام الهی حد تعریف نشده است و حاکم شرع میتواند بسته به شرایط جامعه، برایشان تعزیر تعریف کند یا نکند، که حجاب هم عندالزوم میتواند جزء این موارد باشد.

۶- نه تنها حجاب از اموری است که میتواند برایش تعزیر مشخص بشود یا نشود، خود جایگاه ولایت مطلقه فقیه نیز طوری است که میتواند حدود الهی را در صورت لزوم و بنا به صلاحدید ولی، به صورت موقت تعطیل کند.

۷- عدول از حجاب الزامی شرعی در قانون مجازات اسلامی طبق تصویب وکلای مردم، جرم شناخته شده است و به یک قانون لازم الاجرا تبدیل شده است، لیکن اگر روزی وکلای مردم به این نقطه برسند که محسنات الزام قانونی حجاب، کمتر از مضرات آن است یا به ضدتبلیغ برای حجاب یا وهن دین یا به پاشنه آشیلی برای کلیت نظام تبدیل شده است، میتوانند با طی مسیر قانونی، آن را به رفراندوم بگذارند و الزامات قانونی آن را بردارند.

۸- اما نکته ای که وجود دارد این است که با غیرالزامی کردن حد شرعی حجاب، عملا هیچ حد و مرز دیگری قابل تعیین و قابل حراست نخواهد بود و این طور نیست که با رفع حجاب الزامی ، صرفا روسری از سر برداشته شود بلکه امنیت اخلاقی و روانی جامعه به سرعت در اثر حضور معدود برهنگانی که هیچ احترامی برای جامعه، خانواده، اسلام و حتی عرف قائل نیستند، تحت الشعاع قرار خواهد گرفت.

۹- قاطبه مردم ایران حجاب شرعی را پذیرفته اند و هر یک به سهم خود آن را رعایت میکنند ولی اقلیتی هم وجود دارند که به لحاظ شخصی یا به لحاظ سیاسی با مسئله حجاب الزامی مخالف هستند و تعمیم این تعداد معدود لاقید به کل جامعه، جفا به جامعه متدین ایران است و خود اکثریت جامعه نیز از این اقلیت و رفتارشان حمایت به عمل نیاورده اند.

۱۰- اگر حجاب به شیوه درست ترویج و الزامی میشد چه بسا همان اقلیت هم با حجاب مشکلی نداشتند و با این وجود هر وقت ماهی را از آب بگیریم تازه است به عنوان مثال چند سالی است که گروهی از طلاب دلسوز، با اخلاق حسنه و با حمایت نیروی انتظامی در اماکن عمومی به امر به معروف و نهی از منکر درباره حجاب میپردازند که موثر بوده و قابل تعمیم هم میباشد.

۱۱- اکنون شاهدیم که یک جریان سیاسی نیز به مخالفت با حجاب الزامی برخاسته است، البته برخی سران این جریان سالها در کشور مسئولیت های بلندپایه اجرایی و فرهنگی داشتند ولی نه تنها برای فرهنگسازی حجاب کار نکردند بلکه برخلاف آن هم حرکت کردند و با شعار جدایی دین از سیاست، حجاب و همه امور دینی را فردی خواندند و حتی علیه حجاب، عفاف و غیرت نیز آثار ضدفرهنگی ساختند.

۱۲- با بحث رفراندوم برای مسائل قابل بازنگری مخالف نیستم و این را به عنوان تابو نمیشناسم، مثلا درباره بحث نظام پارلمانی که شخص رهبری فرمودند درباره آن تحقیق شود یا برای تبدیل ۲ دوره ۴ ساله ریاست جمهوری به یک دوره ۶ ساله و موارد دیگر با رویکرد حفظ مصالح مردم، کاهش مشکلات و ارتقای امنیت، با همت افراد معتمد نظام و رهبری میتوان رفراندوم برگزار کرد.